روایت ما
در جهانی بسر میبریم که ضرورتها و روزمرگیها علم و فناوری را هم به یک کالای مصرفی تبدیل کرده است و گمان بسیاری از ما این است که علم و فناوری را میتوان از بازار خریداری کرد و به مصرف رساند. کشورهایی نظیر ما که در آغاز تأسیس علم جدید از قافله علم عقب ماندهاند بیشتر در این توهم بسر میبرند که اگر بودجه کافی داشته باشند تا کالای علم را خریداری کنند مشکلات را به مدد این علم خریداری شده حل میکنند و توهم دیگر آنکه عدهای نیز پژوهش و تحقیق علمی را نوشتن مقاله و ارائه آن در بازارهای مقاله نویسی میدانند و گمان میکنند که اگر رتبه کشور در این مجلات بالا برود لزوما کشور به لحاظ علمی پیشرفت کرده است.
متاسفانه ما روزها و سالها را در این توهم گذراندهایم و استعدادهای بسیاری در این راه تلف کردهایم. و نه تنها گرهی از مشکلات کشور باز نکردهایم بلکه به مشکلات دامن زدهایم.
این وضع حکایت از آن دارد که در توجه به علم و فناوری ما به میوه و ثمره آن توجه کردهایم و لذا درپی آن نبودهایم که شرایطی فراهم کنیم تا درخت علم بکاریم .
درخت تو گر بار دانش بگیرد
به زیر آوری چرخ نیلوفری را
دانشگاه باید به اقتضاء طبیعتش عمل کند
خوشوقتم که فرصت یافتهام در حضور استادان و دانشگاهیان نکاتی در باب دانشگاه و آموزش و پژوهش بگویم. دانشگاه مثل مدارس قدیم صرفاً وظیفه آموزش ندارد بلکه باید به پژوهش هم بپردازد. از قرن هجدهم یعنی از همان ابتدا که دانشگاه (یونیورسیتی) به وجود آمد بنابراین بود که آموزش و پژوهش توأم باشد و تعادل میان این دو حفظ شود. ضامن این تعادل را هم فرهنگ میدانستند. دانشگاه میبایست چراغی درراه ساختن و پیشرفت جامعه جدید باشد. ما که دانشگاه تأسیس کردیم به یک اعتبار نمیتوانستیم دانشگاه نداشته باشیم اما چندان نیازی هم به آن حس نمیکردیم یا نیازمان بیشتر نیاز حیثیتی بود. به این جهت دانشگاه ما همان مدرسه قدیم بود که در آن علوم جدید تدریس میشد و پژوهش در آن جایی نداشت. از حدود پنجاه سال پیش کموبیش پژوهش هم جایی در دانشگاه پیدا کرد و در دهههای اخیر اعتنای به آن بیشتر شد.
کتاب سیر تجدد و علوم جدید در ایران، نوشتهی دکتر رضا داوری اردکانی، فیلسوف ایرانی و رئیس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران است.
دکتر داوری، عمده تلاش علمی خود را مصروف شناخت دنیای متجدد و بررسی شرایط بنیاد گرفتن علوم جدید در کشور کرده است.
ایشان معتقد است که در جهان توسعهنیافته، سادهانگاریهای فراوانی در خصوص رسیدن بهقطار توسعه وجود دارد و مردم جهان توسعهنیافته عموماً فقط به ثمرهی درخت توسعهیافتگی توجه میکنند و به ریشه گرفتن این درخت وقعی نمینهند.
دکتر داوری معتقد است که پرسش از چرایی و چگونگی ورود علم و تجدد به کشور معمولاً یک پرسش بیجا، غیر لازم و بیهوده به نظر میآید.
یعنی این پرسش، پرسش ما نیست و نیازی نداریم که پاسخ آن را بیابیم. آنها که تجدد را دوست دارند، برای به دست آوردن دوست داشتهی خود به توجیه و بحث نیاز ندارند و آنان که با تجدد یا با بعضی آثار آن میانهای ندارند، اخذ اجزای خوبش را یک امر طبیعی میدانند و وجود اجزای بد را به سهلانگاری و غرضورزی و بدخواهی بد اندیشان نسبت میدهند.
مستند فرکانس ۵۲ درصدد آن است تا روایتی از شرکت دانش بنیان بهیار صنعت ارائه دهد و به مدد بیان تجربهی ۲۰ سالهی این شرکت، مسیر کمتر بیان شدهی دانش بنیان را به نمایش بگذارد.
نام این مستند از این جهت فرکانس ۵۲ انتخاب شده است که حرفی فرای مشهورات زمانه با مخاطبان خود دارد و به تعبیر ما فرکانس ۵۲ ندای بی صدای تمامی کسانی است که زیر بار جو زمانه نمیروند و در عین بی ادعایی معادلاتِ رایج را برهم میزنند.
همچنین فرکانس ۵۲ در صدد آن است که مفاهیم به غلط فربه شده از اقتصاد، کار و نحوهی حل مسئله را به چالش بکشد و نوع نگاه اصیل به این مفاهیم را بازسازی کند و از این جهت تنها کسانی ندای آن را میشنوند که فرکانس رادیویی دلشان را روی ۵۲ هرتز تنظیم کرده باشند.